به گزارش مشرق، «ناجی س. البستانی» در تحلیلی که پایگاه خبری لبنانی «النشره» آن را منتشر کرد به بررسی تحولات جاری در سیاست خارجی عربستان سعودی پس از مرگ «عبد الله بن عبد العزیز» پادشاه تازه درگذشته سعودی و به قدرت رسیدن «سلمان بن عبد العزیز» به عنوان پادشاه جدید در این کشور میپردازد.
النشره مینویسد: عبد الله بن عبد العزیز آل سعود در سن 90 سالگی درگذشت و قدرت به آرامی و بدون نزاعی خاص به سلمان بن عبد العزیز 79 ساله به همراه ایجاد تغییر و تحولاتی در مناصب سیاسی و امنیتی حساس و مهم این کشور منتقل شد تا تمام پیش فرضهای ارائه شده مبنی بر وقوع نزاع و جنگ داخلی در خاندان سعودی برای دستیابی به قدرت به خطا رفته باشد.
سوالی که هم اکنون مطرح میشود، این است که سیاست خارجی عربستان سعودی در دو سطح منطقهای و بین المللی در دوره پادشاهی سلمان بن عبد العزیز شاهد چه تغییر و تحولاتی خواهد بود؟
النشره مینویسد: به اعتقاد اغلب تحلیلگران امور سیاسی منطقهای و بینالمللی عربستان سعودی طی دوره پادشاهی شاه سلمان تغییر چندانی در سیاستهای خارجی خود به دلایل متعدد نخواهد داد و دلیل این امر را میتوان در موارد زیر ملاحظه کرد:
یک: ملک سلمان از زمانی که منصب وزیر دفاع عربستان سعودی را از نوامبر 2011 و منصب ولی عهدی را از ژوئن 2012 تصدی میکرد، اقدام به تقویت توانمندیهای نظامی ارتش عربستان سعودی و مدرنیزه کردن سلاحهای آن کرد و تلاش نمود، نیروی نظامی مشترکی متشکل از ارتشهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ایجاد کند، چون بر این باور بود، تشکیل چنین ارتشی از بعد میدانی موازنه نظامی – استراتژیک جدیدی در قبال قدرتهای منطقهای ایجاد خواهد کرد و اجازه ایستادن در برابر هر قدرتی چه ایران و چه «اسرائیل» را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خواهد داد که به اذعان وی خواهان تهدید امنیت خلیج فارس هستند.
با به قدرت رسیدن سلمان در عربستان سعودی انتظار میرود، این سیاست دنبال شود، به ویژه آنکه سلمان در انتصاب پسرش شاهزاده «محمد» به سمت وزیر دفاع لحظهای تردید نکرد تا از یک سو تضمین کننده تسلط خویش بر کشور باشد و از سوی دیگر نظارت و اشراف خود بر دستگاه نظامی سعودی را ادامه دهد.
دو: سلمان دارای شخصیتی قاطع و تندرو در فعالیتهای اداری و حکومتی است و از جمله کسانی است که ادعای حفظ ثبات و استقرار داخلی عربستان به هر قیمت را دارد، این بدین معناست که وی در برابر هرگونه خطری که امنیت عربستان را تهدید کند، حال این تهدید چه از داخل کشور باشد، چه از خارج مرزها، کوتاه نخواهد آمد و با قاطعیت و شدت با این تهدیدات برخورد خواهد کرد، اما این به معنای اتخاذ تصمیماتی با قدرت ریسک بالا یا متهورانه که در واقعیتهای موجود تغییر ایجاد کند، نخواهد بود.
سه: سلمان همواره یکی از مردان قدرتمند خاندان سعودی بوده و دارای نقشی بارز در تصمیم گیریهای این خاندان و در دوره سلطنت برادرش، ملک عبدالله، بویژه در دوران بیماری وی، سلمان از جمله مردان در سایه حکومت سعودی بشمار میآمده است و همیشه بر عدم عقب نشینی کشورش از ایفای نقش منطقهای تاکید میکرده و مخالف گسترش و توسعه نفوذ منطقهای ایران بوده است.
به همین دلیل انتظار میرود، با به قدرت رسیدن سلمان در عربستان این سیاست همچنان ادامه یابد و یکی از مهمترین محورهای بحث و تبادل نظر پادشاه جدید سعودی با رئیس جمهوری آمریکا در سفر اخیرش به عربستان همین محور بوده و طی آن طرف سعودی نسبت به هرگونه سازش و مدارای طرف آمریکایی و غربی در قبال پرونده هستهای ایران هشدار داده است.
همچنین پروندههای منطقهای مانند نفت، عراق، یمن و سوریه از دیگر موضوعات مورد بحث شاه سعودی با رئیس جمهوری آمریکا در این دیدار بوده است.
چهار: درست است که شاه سلمان خود را حامی و خواهان انجام اصلاحات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی داخل عربستان سعودی نشان میدهد، اما واقعیت امر آن است که وی اصلا آماده خروج از چارچوبهای آداب و رسوم و تقالید سنتی جامعه سعودی نیست، به گونهای که وی به نزدیکیاش به موسسات دینی و مذهبی وهابی معروف است.
این بدین معناست که نباید انتظار تغییر و تحولات شگرف و بزرگ در جامعه سعودی بویژه در حوزه آزادیهای فردی و عمومی را داشت و اگر آزادیهایی به این جامعه داده شود، کوچک و اندک و برای ساکت کردن طیف خاصی از جامعه است.
پنج: با انتصاب شاهزاده «محمد بن نایف» به سمت جانشین ولی عهد، در عمل ولیعهدی برای اولین بار از فرزندان و نوادگان مستقیم ملک عبد العزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی خارج شد.
انتصاب شاهزاده محمد بن نایف به سمت جانشین ولیعهد و وزیر کشور و معاون دوم نخستوزیر عربستان دلالت بر این امر دارد که سلمان تلاش دارد، به هر طریق ممکن قدرت از عرصه نزاع و رقابت شاهزادگان سعودی باز کند و دست شاهزاده محمد را در مبارزه با آنچه آن را تروریسم خوانده باز بگذارد.
شش: سلمان برخی از وزرا مانند وزرای خارجه و نفت و دارایی را در منصب خود نگه داشت و این بدین معناست که در تعامل عربستان سعودی با طرفهای خارجی شاهد تغییر و تحولی نخواهیم بود، از جمله اینکه حضور رئیس جمهوری مصر در مراسم تدفین عبد الله و عرض تسلیت درخواست ادامه کمکهای سعودی به کشورش بر منوال سابق بود.
همانگونه که حضور سریع رئیس جمهوری آمریکا در عربستان سعودی برای عرض تسلیت به نوعی تاکید بر ادامه روابط گذشته بین دو طرف و حتی توسعه و گسترش و بهبود آن است که طی سالهای گذشته به دلیل اختلاف در پروندههایی مانند عراق و سوریه و ایران به پایینترین سطح خود رسیده بود.
خلاصه سخن
در پایان میتوان گفت، در این تردید نیست که عربستان سعودی آزمون انتقال قدرت را با موفقیت پشت سر گذاشت و هم اکنون نگاهها متوجه راهها و خط مشیهایی است که این کشور در آینده در تعامل با پروندههای پیچیده منطقهای اتخاذ خواهد کرد که در این امر نیز انتظار میرود، شاه جدید سعودی و دستگاه سیاسی و دیپلماتیکش راه و روش ملک عبدالله را با تغییراتی صوری در سیاست و نه در محتوا و مضمون در پیش گیرد.